نيمکت عاشقي يادت هست. کنارهم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود. بيد مجنون زير سايه اش امانمان داده بود، برگهاي رنگينش را به نشانه عشقمان بر سرمان مي ريخت او نيز عاشق بودنمان را به رخ پاييز مي کشيد، اما اکنون پاييز نبودنت را، جداييمان را، به رخ مي کشد. بگو، صدايم کن، بيا تا دوباره ما شويم، مرحمي بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاييز به من مي خندد، بيا داغ جداييمان را به دلش بگذاريم. بيا کلاغ ها را پر دهيم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Courtney . باشگاه فرهنگی ورزشی زردپوشان ردیاب برنامه اندرویدی پیش بینی فوتبال با مجوز رسمی دوربين بازار وبلاگ شخصی وبلاگ رویا احمدی Kyle